اگر متوجه شده‌اید که تقریباً هیچ چیز از دوران نوزادی، کودکی و سال‌های قبل از مدرسه را به یاد نمی‌آورید، شما تنها نیستید.

آگهی

اکثر افراد از دوران کودکی خود خاطرات بسیار کمی دارند یا به کل هیچ خاطره‌ای ندارند. این پدیده به «فراموشی کودکی» (Infantile Amnesia) معروف است و به ناتوانی در به یادآوردن رویدادها و تجربیات قبل از حدود سن سه یا چهار سالگی گفته می‌شود.

محققان هنوز به‌طور کامل مطمئن نیستند که چه عواملی باعث فراموشی کودکی می‌شود، اما احتمالاً ترکیبی از عوامل بیولوژیکی و روان‌شناختی در این موضوع نقش دارند.

این بدان معنا نیست که کودکان یاد نمی‌گیرند یا تجربه ندارند، بلکه فقط مقدار بسیار کمی از آنچه را که اتفاق می‌افتد می‌توانند به خاطر بیاورند.

هرچند احتمال یادآوری خاطرات پس از سن سه یا چهار سالگی بیشتر می‌شود، مطالعات نشان داده‌اند که حتی تا سن هفت سالگی نیز بسیاری از خاطرات اولیه به راحتی فراموش می‌شوند.

فراموشی کودکی شامل ناتوانی در به یادآوردن وقایع مهمی مانند جشن تولد یک‌سالگی یا اولین قدم‌هایی که برداشته‌اید، می‌شود. همچنین بعید است که جزئیات کوچک‌تری مانند رنگ دیوار اتاقتان، اسباب‌بازی‌های مورد علاقه‌تان یا غذاهایی را که در دوران نوزادی خورده‌اید به یاد بیاورید.

ماریسا مور، مشاور و متخصص سلامت روان، در این باره می‌گوید: «یک نمونه از فراموشی کودکی این است که یک فرد بزرگسال نمی‌تواند به یاد بیاورد قبل از سن سه سالگی چه اتفاقاتی برایش افتاده است. ممکن است احساسات مبهم یا تصاویر گذرایی از آن دوران داشته باشد، اما نمی‌تواند جزئیات مشخصی را به وضوح به خاطر بیاورد.»

درباره فراموشی کودکی فرضیه‌های مختلفی وجود دارد. در واقع اولین بار در اواخر قرن نوزدهم، کارولین مایلز، ویکتور هنری و کارولین هنری بودند که درباره فراموشی کودکی صحبت کردند.

در سال ۱۹۳۵، زیگموند فروید گفت که ما خاطرات اولیه خود را سرکوب می‌کنیم زیرا این خاطرات می‌توانند حاوی محتوای نامناسب باشند. هرچند جزئیات نظریه فروید دیگر چندان معتبر نیستند، اما ایده‌ اینکه خاطرات اولیه ما به نوعی پنهان یا سخت قابل دسترس هستند همچنان مورد پذیرش بسیاری از پژوهشگران است.

از سوی دیگر عده‌ای از روانشناسان شناختی معتقدند که از بین رفتن خاطرات دوران نوزادی به این دلیل است که کودکان هنوز مهارت‌های لازم برای ذخیره و بازیابی خاطرات را کسب نکرده‌اند.

دلایل این امر می‌تواند این باشد که کودک در سال‌های اولیه هنوز مهارت‌های زبانی کاملی ندارد و این می‌تواند توانایی او در رمزگذاری و ذخیره خاطرات را تحت تأثیر قرار دهد.

همچنین حافظه در قالب داستان‌ها ذخیره می‌شود و کودکان فاقد مهارت‌های لازم برای ایجاد یک روایت منسجم هستند. علاوه بر آن هویت کودک حول محور حافظه شکل نگرفته است، او فقط در لحظه زندگی می‌کند و هنوز درک نکرده که یادآوری وقایع گذشته مهم است.

دکتر رابرت کرافت، استاد روانشناسی شناختی، در این باره می‌گوید: «کودکان در سنین پایین هنوز علاقه‌ای به حافظه ندارند. اما وقتی والدین شروع به صحبت درباره تعطیلات گذشته می‌کنند یا سؤالاتی درباره اتفاقات روزمره می‌پرسند، آن‌ها یاد می‌گیرند که حافظه چیزی است که بزرگ‌ترها انجام می‌دهند و باید آن را تمرین کرد.»

از سوی دیگر عوامل بیولوژیکی نیز در فراموشی کودکی نقش دارند. در واقع همان‌طور که بدن ما با افزایش سن رشد می‌کند، مغز ما نیز تکامل می‌یابد.

پژوهشگران بر این باورند که هیپوکامپ (بخشی از مغز که در پردازش و ذخیره حافظه نقش دارد) عامل کلیدی در فراموشی کودکی است.

به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید

آگهی

دکتر سومیت کومار، متخصص ژنتیک، در این خصوص می‌گوید: «در حدود سن چهار سالگی، هیپوکامپ به بلوغ می‌رسد و تغییرات در سیناپس‌های مغزی باعث از بین رفتن اتصالات غیرضروری و در نتیجه، از دست رفتن خاطرات می‌شود.»

پیش از این یک مطالعه نشان داده بود کودکانی که هنوز تحرک زیادی ندارند (نوزادان و نوپایان) احتمال کمتری دارند که خاطرات را حفظ کنند. محققان دریافتند که با شروع توانایی راه رفتن، حافظه تقویت می‌شود.

در واقع هرچقدر کودک بتواند محیط‌های متنوع‌تری را کاوش کند، خاطرات او قوی‌تر خواهند شد.

یک مطالعه دیگر نشان داده که ممکن است خاطرات کودکی به‌طور کامل از بین نروند، بلکه به نوعی در مغز باقی بمانند. طبق یافته‌های این تحقیق هرچند نمی‌توانیم بسیاری از خاطرات کودکی را به یاد بیاوریم، اما احتمال دارد که اثری از آن‌ها در مغز ما به شکل «ردپای عصبی» باقی مانده باشد.

آگهی

با اینکه اکثر خاطرات دوران کودکی از بین می‌روند، برخی از آن‌ها ممکن است باقی بمانند، به‌ویژه خاطراتی که شامل اتفاقات مهم، عاطفی یا پرتکرار باشند.

ما معمولاً اتفاقاتی را به یاد می‌آوریم که تأثیر عاطفی زیادی داشته‌اند، مانند تولد یک خواهر یا برادر جدید، یا یک موقعیت اضطراری خانوادگی. همچنین خاطراتی که بارها توسط اطرافیان تعریف شده‌اند در ذهن ما باقی می‌مانند.

مثلاً اگر والدین بارها داستانی درباره زمانی را که در یک فروشگاه گم شدید تعریف کنند، احتمال دارد که آن خاطره در ذهن شما تثبیت شود.

این در شرایطی است که محققان هنوز نمی‌دانند چه عواملی دقیقاً باعث فراموشی کودکی می‌شوند. آنان امیدوارند تحقیقات آینده به روشن شدن جنبه‌های مختلف این پدیده ناشناخته کمک کند.

آگهی

source

توسط modekhabari.ir