دریا دادور، خواننده نام‌آشنای ایران در مصاحبه با یورونیوز فارسی گفته «پس از تجربه تک‌خوانی‌ام در ایران در کنسرت رستم و سهراب لوریس چکنواریان، نماینده‌ای از بیت‌رهبری آمد و به کنایه گفت اینها البته کُر نبود و دکور بود.»

آگهی

یورونیوز فارسی همزمان با هشتم مارس و روز جهانی زن با دریا دادور خواننده شناخته‌شده ایران گفت‌وگو کرده است.

دریا دادور سالهاست که در فرانسه زندگی می‌کند. صاحب دو دختر است و زندگی هنری نسرین ارمگان، مادرش در تعیین سرنوشت هنری او موثر بوده است.

 چنانچه برای خواندن درس پزشکی به فرانسه آمد و در نهایت مسیر آموختن آواز و تحصیل هنر را در پیش گرفت.

دریا دادور از جمله نخستین زنان ایران است که فرصت تک‌خوانی در تالارهای رسمی ایران برایش میسر بود.

پنجره کوتاهی که به گفته خودش نویدبخش تغییرات خوش پیش‌رو بود و به یکباره بسته شد.

او سال ۸۱ به دعوت لوریس چکناواریان به ایران آمد تا در اپرای رستم و سهراب، در نقش «تهمینه» به اجرای آواز بپردازد.

تک‌خوانی او در اجرای نخست با چالش‌هایی همراه بود. با این حال او به عشق مردم و اجرا برای آنها به ایران سفر کرده بود و به گفته خودش ترسی از ممنوع‌الخروجی و زندان نداشت. دومین بار اما که به ایران آمد بیشتر می‌دانست وارد چه فضایی شده است و به روایت خودش با تب ۳۹ درجه برای اجرای اُپرا به روی سن رفته بود.  

جایی هم به حضور نماینده بیت رهبری در یکی از این اجراها اشاره دارد و اینکه یک روحانی قد بلند پس از اجرا با کنایه به حضور گروه کُر در کنار او گفته بود «خانم دادور اینها البته کُر نبود و دکور بود.»  

در این گفت‌وگو پای خاطرات کودکی او،‌ مشکلاتی که پس از انقلاب برای مادرش پیش آمده و سخنانش درباره جنبش «زن، زندگی، آزادی» و کنسرت فرضی «پرستو احمدی» می‌نشینیم.

دریا دادور در دوره کرونا تلاش کرد تا آموزش آواز را به خانه ایرانیان ببرد. اینطور بود به شکل آنلاین مهمان خانه ۵۰ خانواده ایرانی شد و در این رفت و آمدها به زنان آواز آموخت و بیش از گذشته متوجه محدودیت زنان در محیط‌های خانوادگی شد.

نخستین بار در زندگی چه زمان با محدودیت‌های زن بودن در جامعه ایرانی مواجه شدید؟

  این محدودیت‌ها همیشه قابل لمس بود. تقریبا هر روز که ما از خانه بیرون می‌رفتیم، هر روز که موسیقی قدغن بود و هر روز که مادرم می‌خواست سرکار برود. اما نخستین تجربه‌ام به دوران مدرسه فرهاد باز می‌گردد. روزی که به ما گفتند باید از فردا با روسری سرکلاس بیایید. بعد هم زمانی بیشتر متوجه این چیزها شدم که از مدرسه دخترانه سر درآوردم و دیگر از پسرها خبری نبود.  بعدتر هم خاطرم هست یکبار خانم سیمین قدیری، خواننده، سر کلاس‌مان آمد و گفت دیگر نمی‌تواند تدریس کند. بعدتر متوجه شدم او هم به دلیل زن بودن کنار گذاشته شده است.

 

از تجربه‌های مادرتان بگویید، زندگی نسرین ارمگان پس از انقلاب ۵۷ چگونه تغییر کرد؟

ماردم کارگردان تئاتر عروسکی بودند و در برخی از کارها به اجرای آواز می‌پرداختند. تا ۴ سال اول انقلاب کارهای مادرم یکجوری منتشر می‌شد اما مشکلاتی هم پیش آمد. اوایل انقلاب بود. لوبیای سحرآمیز – حسن و خانم طلا – بیرون آمده بود و  مشکلاتی برای این کار پیش آمد که البته بعدتر حل شد. بعد مشکلاتی سر سریال تلویزیونی « همه با هم» برایشان پیش آمد. خاطرم هست یک برنامه عروسکی ساخته بودند و همه چیز تمام شده بود.

آگهی

آن موقع گفته بودند نمی‌شود سر خانم مرغ و گاو روسری بگذارید. عده‌ای عصبانی شده بودند که این چیزها که می‌گویید اصلا توهین به مذهب است.

در مجموع باید بگویم که هنرمندان آن موقع بسیار آسیب دیدند. گویی هاله‌ای از غم روی همه چیز کشیده شد و شادابی به کل از جامعه رفت.

 

با هدف پزشکی به فرانسه آمدید و خواننده شدید، دلیلش چه بود؟

آگهی

 بله وقتی به فرانسه آمدم، می خواستم پزشکی بخوانم،  اما گویی دلم می‌خواست از گلویم تمام صداهای خفه شده در این سالها را بیرون بیاورم. خفقانی را حس کرده بودم و آواز خواندن مرهمی بود بر این دردها. این را می‌دانم که همیشه دلم می‌خواست آواز بخوانم و حتی گر پزشک هم می شدم باز هم می‌خواندم.

 تا چه میزان از حمایت مردان اهل هنر موسیقی و آواز از زنان راضی هستید؟

 اطمینان دارم آقایان هرجور شده از زنان پشتیبانی کرده‌اند اما بدون تردید برخی از آنها می‌توانستند حمایت بیشتری بکنند. نمونه‌اش برای خود من وقتی جلوی کنسرت آقای چکناواریان گرفته شد، شهرام ناظری عزیز در حل مشکل به ما کمک بسیاری کرد.

  

آگهی

از تجربه تک‌خوانی‌تان در ایران بگویید؟

باورم نمی شد. حتی وقتی با لوریس چکناواریان، آهنگساز قراردادی امضا کردم هنوز باورم نمی‌شد تا وقتی که روی صحنه رفتم و دهانم را بازکرده و آواز سر دادم و دیدم که کک کسی را نگزید. ولی باز هم باورم نمی‌شد.

مشکلی برایتان پیش آمد؟

پس از اجرای نخست، جلوی اپرای رستم و سهراب کار لوریس چکناواریان گرفته شد اما همانطور که پیشتر گفتم شهرام ناظری عزیز موجب شد تا این برنامه اجرا شود. در واقع ایده این بود که سه نفر کُر گذاشتیم و بالاخره تک خوانی کردم.

آگهی

حس و حالتان در آن اجرا چه بود؟

حس غریبی داشتم. وقتی روی صحنه رفته بودم و آواز می‌خواندم یک ارتباط معنایی عمیق شکل گرفته شود. گویی دیگر همه در جهان دیگری بودیم و اصلا انگار آنجا ایران نبود. یک لحظه رویایی بود که آمد و رفت. آن موقع فکر می کردم کلی درهای تازه باز می شود  اما متاسفانه دیری نپایید.

 پیش از اجرای اول می‌دانستید احتمال دارد مشکلی پیش بیاید؟

بله برخی می‌گفتند اگر دریا دادور بخواند، ممنوع الخروج شدن یا  زندانی شدن در انتظارش خواهد بود اما من به ایران پرواز کرده بودم تا برای مردمم بخوانم.

آگهی

 تجربه خودتان از اجرای تک‌خوانی در اپرای رستم و سهراب چکناواریان چه بود؟

 هیچ فرقی بین هیچ نگاهی حس نکردم. با اینکه افرادی از همه طیف‌های جامعه از ردیف اول تا آن آخر سالن نشسته بودند اما نه فردی هیز نگاه کرد و نه کسی تحریک شد.  همه محو شاهنامه بودند و همه مفتخر به ادبیات غنی ایران.

واکنش‌ها به تک‌خوانی شما در اجرای دوم‌تان چطور بود؟

گفته بودند اگر او بخواند ممنوع الخروجش می‌کنیم. اما وقتی آماده اید شما سطحی از انرژی را دارید که هیچ چیز جلودارتان نیست.  

آگهی

 باز هم مایل هستید در ایران اجرا کنید؟

 بله آدم این همه کار در خارج از کشور می‌کند اما دلش می‌خواهد در وطن خودش بخواند.

کجا خواهید خواند؟

هرجای ایران. هر کوچه و پس‌کوچه‌ای.  

آگهی

چه خواهید خواند؟

ای ایران به ذهنم می‌آید. شعری روی ای ایران نوشتم که دلم می‌خواهد آن را در ایران اجرا کنم.

بخشی از ترانه‌اش این است:

ای ایران

آگهی

ای مرز پرگهر

ای خاکت سرچشمه هنر

چی‌شد که از هم جداشدیم

تک تک توی دنیا رها شدیم …

آگهی

از تجربه تدریس مجازی‌تان در دوره کرونا بگویید؟

 در دوران کرونا اعلام کردم که زنان علاقه‌مند به آموختن آواز می‌توانند با من تماس بگیرید تا به آنها تدریس کنم. اینطور با زنها و دردهای زنان آشنا شدم. اینطور بود که به شکل آنلاین و مجازی وارد خانه دست‌کم ۵۰ ایرانی شدم و آنجا تازه متوجه شدم ورای محدودیت‌های سیستم سیاسی و جامعه در ایران، دختران و جوانان ما با محدودیت‌هایی در خانه‌ها نیز مواجهند.  

مثلا چه چیزهایی؟

برای نمونه گاهی اوقات دختران صدایشان را در خفا ضبط می‌کردند و برایم میفرستم. دختری بود که از ترس عمو و برادر و پدرش در سرویس بهداشتی برایم صدایش را ضبط کرده بود.

آگهی

به هر حال زنان باید از هزارتوی محدودیت‌ها بگذرند. در جامعه ما صدای زن قدغن است. همین قدغن بودن صدای زن، استعاره و نشانه‌ای است از قدغن بودن فعالیت‌های مختلف زنان.

و چه شد که دوره آنلاین صفحه «بشنو از ما» را ادامه ندادید؟

کار چهار نفر در جریان این دوره آنلاین دیده شد و متاسفانه همین دیده شدن کار دستشان داده بود. خبری از آنها نداشتم و بعدها که با آنها تماس گرفتم متوجه شدم که از کار برکنار شده بودند و اجازه هیچ کاری نداشتند. وقتی فشار بر هنرجویان زیاد شد من هم تصمیم گرفتم دیگر این کار را ادامه ندهم.

جوانان ما در ایران روی یک بند نازک راه می‌روند و راه رفتن روی این بند نازک کار راحتی نیست و هر لحظه امکان فرود آمدن وجود دارد.

آگهی

 قدغن بودن یا به عبارتی حرام بودن صدای زن در ایران از نظر دریا دادور یعنی چه؟

 اینقدر بی ربط است که نمی‌دانم چه بگویم. صدای زن مانند یک رودخانه باید جامعه را آبیاری کند.

همه آنهایی که از این مسائل حرف می‌زنند بدون شک بهترین صدای جهان برایشان صدای  لالایی خواندن مادرشان است. بنابراین حتی آنها نیز با صدای خوش زن خو گرفته‌اند.

خلاصه بگویم، شما می‌توانید یک تن برهنه را نگاه کنید و در آن تنها زیبایی ببینید. نگاه آدم‌ها باید به یکدیگر پاک باشد.

آگهی

  کنسرت «فرضی» پرستو احمدی را چطور دیدید؟

 بالاخره یکی توانست رویای ما را محقق کند. علاوه بر اجرای خوب او، پرستو حس بسیار قوی‌ای هم دارد و خودش است و خیلی قوی اجرا می‌کند و کارش به دلم نشست.  

 سخن آخر؟

آینده از آن پرستوهای ایران است. پرستوهایی که بدون مرز فکر می‌کنند و محدودیت‌ها را تاب نمی‌آورند و در رویاهایشان زندگی روشنی می‌بینند و آنجا که می‌توانند رویا را به واقعیت بدل می‌کنند.

آگهی

source

توسط modekhabari.ir