نگارش از یورونیوز فارسی با استفاده از مرکز امنیت و امور خارجی بیت المقدس (JCFA)

آگهی

آنچه در پی می‌آید ترجمه بخشی از مطلب منتشر شده توسط مرکز امنیت و امور خارجی بیت المقدس است:

در یکی از غروب‌های گرم تابستان سال ۹۳ میلادی، در یکی از شهرهای کوچک استان کرمان، دیداری میان دو قبیله رقیب بر سر حق آب برگزار شد. میانجی دو قبیله، فردی به نام شیخ موسی الحسینی بود که برای ساعت‌ها در سکوت نشسته بود و چای می‌نوشید و هر دو طرف را زیر نظر می‌گرفت؛ آنهم در حالی که نمایندگان دو قبیله فاصله کمی تا یک درگیری فیزیکی داشتند.

درنهایت در ساعت سه بامداد، پس از ژست گرفتن‌های بی‌شمار هر قبیله برای دیگری، تکرار پیشنهادها، فحش‌ دادن‌ها و چای نوشیدن‌های چندباره، سران دو قبیله توافقنامه‌ای را امضا کردند.

شیخ موسی لبخندی زد و این ضرب المثل معروف فارسی را گفت: «آب را گل‌آلود کن تا ماهی بگیری»

این ضرب‌المثل ایرانی، روش مذاکره ایرانی‌ها را مشخص می‌کند: آنها در واقع به جای تلاش برای رسیدن سریع به توافق، به دنبال خسته کردن، گیج کردن، دور زدن یکدیگر و درنهایت ماهی گرفتن هستند.

اما رهبری امروز ایران، اقبال شیخ موسی را ندارد و در واقع خود را در نقطۀ شکست می‌بیند؛ هم از نظر اقتصادی و هم ژئوپلیتیکی و اجتماعی.

با این حال و علی‌رغم این واقعیت، رهبری در تهران همچنان به ایدئولوژی جهادی خود چسبیده و بشدت بر آن اصرار دارد و آن را به دیگران دیکته می‌کند؛ حتی در ازای پرداخت هزینه‌های سنگین.

مردم ایران در چنگال خفقان، فقر، تحریم و خشکسالی

واقعیت اقتصاد ایران چیست؟ ایران اکنون در چهارمین سال متوالی خشکسالی قرار دارد و در بسیاری از شهرها با کمبود شدید آب مواجه هستند.

کشاورزی که زمانی منبع تامین معاش بیش از ۳۰ درصد جمعیت روستایی این کشور بود در حال فروپاشی است و داشتن تورم دو رقمی به یک امر عادی تبدیل شده است. ارزش ریال، واحد پول ملی نیز هر ماه کمتر از گذشته می‌شود.

گزارش‌ها حاکی از آن است که همچنان حدود ۱.۸ میلیون بشکه نفت در روز فروخته می‌شود و مشتری حدود ۸۵ درصد از این نفت صادراتی، چین است که آن را با قیمتهایی بسیار کمتر از بازار صاحب می‌شود.

مطابق با برآوردهای غرب، حدود ۵۰ درصد از این درآمدها مستقیماً به سپاه پاسداران می‌رسد که نه‌تنها یک نهاد قدرتمند نظامی-اقتصادی در این کشور بلکه دستگاه اصلی «سرکوب داخلی» رژیم است.

حمایت‌های اقتصادی ایران از متحدان منطقه‌ایش را نیز نباید از نظر دور داشت که در دهه گذشته به ارقام خیره کننده‌ای رسیده است:

  • کمک‌های مالی به سوریه: ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار (۲۰۱۳-۲۰۲۴)
  • کمک به شبه نظامیان تحت حمایت ایران در یمن: ۱ تا ۳ میلیارد دلار (۲۰۱۵-۲۰۲۴)
  • کمک به حزب الله لبنان: ۷ تا ۱۲ میلیارد دلار (۲۰۱۳-۲۰۲۴)

کمک‌هایی که با توجه به رقم تولید ناخالص داخلی ایران مبهوت کننده است.

وقتی ایدئولوژی بر علاقه غلبه می‌کند

دلیل پافشاری ایران بر چنین سیاستی چیست؟ پاسخ در هویت رژیم نهفته است. جمهوری اسلامی ایران از زمان به قدرت رسیدن روح الله خمینی، سعی کرده نه‌تنها از مسیر اجرای قوانین شریعت، بلکه از مسیر اتکا به یک موضع ایدئولوژیک ستیزه‌جویانه علیه غرب و اسرائیل برای خود مشروعیتی کسب کند.

با این حال هم اکنون در ساختار قدرت این کشور، اختلافات شدیدی دیده می‌شود. از یک طرف ژنرال‌های تندرو مانند حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران و محمد باقری، رئیس ستاد ارتش همچنان از یک خطمشی «عدم سازش‌» حمایت می‌کنند و در طرف دیگر، مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور ایران و متحدانش دیده می‌شوند که تلاش می‌کنند سیاست عمل‌گرایانه‌تری را پیش ببرند و حتی به قیمت سازش، به هدف رفع تحریم‌ها دست یابند.

آگهی

با این حال واقعیت آن است که در این کشور، حتی جناح‌های معتدل‌تر نیز در چارچوب‌های عقیدتی-مذهبی عمل می‌کنند که اجازه نمی‌دهد ایران در مقابل غرب ضعیف جلوه کند.

به این ترتیب یک محیط فرهنگی که در آن مردانگی، استقامت و عدم تسلیم «ارزش‌های اصلی» محسوب می‌شوند، رفتار رژیم را هم در بیرون و هم در درون دیکته می‌کند.

سنت اسلامی تقیه

در اینجا یک مفهوم مهم از اسلام شیعه نیز نقش بازی می‌کند که همانا «تقیه» است. مفهومی که به یک مؤمن اجازه می‌دهد تا در صورت لزوم و برای بقاء یا منافع آتی ملت مسلمان، ایمان واقعی خود را پنهان کند یا بر خلاف آن عمل کند. ابتکاری که به مؤمنان اجازه می‌دهد تا توافقات موقتی را حتی با خود «شیطان» و تا زمانی که منافع استراتژیک آنها ایجاب می‌کند، وضع کنند.

به همین دلیل، درک این نکته مهم است که بازگشت آشکار ایران به میز مذاکره با ایالات متحده و موافقتش با تلاش‌ها برای احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ میلادی، لزوماً نشان‌دهنده ایجاد یک تغییر واقعی در خطمشی سیاسی این کشور نیست بلکه احتمالا تاکتیکی بقا است، نه یک تحول استراتژیک.

آگهی

ایران در انتظار اکتبر ۲۰۲۵

گفتگوها بر سر احیای توافق سال ۲۰۱۵ میلادی در حالی در جریان است که نقطه عطف مهمی نیز در حال نزدیک شدن است: در اکتبر ۲۰۲۵ میلادی مفاد کلیدی قطعنامه ۲۲۳۱شورای امنیت سازمان ملل که برجام را تایید کرد، منقضی می‌شوند و به این ترتیب بسیاری از محدودیتهای وضع شده بر فعالیتهای هسته‌ای و موشکی ایران برداشته خواهند شد.

در عمل، سه اتفاق حیاتی برای ایران روی می‌دهد:

۱- پایان محدودیت‌ها بر برنامه موشک‌های بالستیک ایران؛ در حال حاضر یک محدودیت جزئی در این باره وجود دارد که از ایران می‌خواهد از ساخت موشک‌هایی با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای خودداری کند. لغو این محدودیت، رسما به ایران اجازه می‌دهد تا پروژه‌های موشکی دوربرد خود را پیش ببرد.

۲- پایان ممنوعیت‌ها در موضوع تهیه، توسعه و آزمایش فناوری‌های پیشرفته مبتنی بر غنی‌سازی اورانیوم از جمله سانتریفیوژهای نسل پیشرفته مانند IR-6 و IR-9. لغو این محدودیت‌ها نیز به ایران امکان توسعه زیرساخت‌های صنعتی برای غنی سازی بسیار سریع‌تر را می‌دهد.

آگهی

۳- پایان محدودیت‌ها در موضوع معاملات هسته‌ای غیرنظامی؛ به این معنی که ایران دستکم روی کاغذ می‌تواند دوباره به بازار هسته‌ای بین‌المللی بپیوندد، تجهیزات مورد نیازش را بخرد، دانش مربوط به آن را صادر کند و برنامه‌های هسته‌ای «غیرنظامی» را در مقیاسی قابل توجه توسعه دهد.

معنی عدم تمدید

اگر این بندهای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تمدید نشوند، جهان با واقعیتی روبرو خواهد شد که در چهارچوب آن، دیگر ابزار قانونی قابل توجهی برای ممانعت از توسعه زیرساخت هسته‌ای نظامی ایران در عرض چند هفته وجود نخواهد داشت.

این خطر، تنها از نظر تئوری مطرح نیست. ایران در حال حاضر حدود ۲۷۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای تا ۶۰ درصد دارد و بر اساس برخی برآوردها، در کمتر از دو هفته می‌تواند به اورانیوم با غنای ۹۰ درصد یا همان درجه تسلیحات دست یابد.

علاوه بر این، لغو محدودیت‌های ایران در این موضوع، باعث ایجاد یک دومینوی هسته‌ای در منطقه‌ خواهد شد و عربستان، امارات، ترکیه و احتمالاً مصر همگی درصدد اجرای پروژه های بلندپروازانه هسته‌ای خواهند بود.

آگهی

به این ترتیب مسابقه اتمی در خاورمیانه که در حال حاضر پنهان است، آشکار و خطرناک خواهد شد.

ایران روز بعد از لغو این محدودیت‌ها چه خواهد کرد؟

با توجه به اطلاعاتی که درباره شیوه عملکرد ایران داریم، ایران احتمالا بسرعت سیاست خود مبنی بر عبور از آستانه را اعلام نخواهد کرد؛ بلکه برعکس از یک توسعه «مشروع»، «قانونی» و «در چارچوب حقوق NPT» دم خواهد زد؛ اما در زیر سطح، کارهایی را که قبلا انجام داده دنبال می‌کند که عبارتند از:

– سیستم‌های سانتریفیوژ پیشرفته خود را گسترش می‌دهد،

– اقدام به غنی سازی در سطوح بالاتر خواهد کرد،

آگهی

– فعالیتهایش را در تأسیساتی که گزارش نکرده یا نظارت کاملی بر آنها وجود نداشته گسترش خواهد داد،

– امکان دستیابی به قابلیت‌های بالستیک و استفاده از کلاهک هسته‌ای را فراهم می‌کند

ترامپ و ویتکاف چه می‌توانند بکنند؟

مقامات ایران از نزدیک تحولات آمریکا را زیر نظر دارند. آنها ضعف‌های ویتکاف به عنوان میانجی را تشخیص دادند و مشاهده می‌کنند که چگونه ترامپ بطور فزاینده‌ای تحت تأثیر مسائل اقتصادی داخلی و جهانی قرار می‌گیرد.

حتی کنفرانس مطبوعاتی او با نتانیاهو نیز به سمت این نگرانی‌های شخصی منحرف شد. به این ترتیب در تهران اینگونه احساس می‌شود که تهدیدها و قاطعیت اولیه ترامپ درنهایت محو خواهد شد.

آگهی

اسرائیل چه خواهد کرد؟

اسرائیل ممکن است خود را در خطر واقعی بیابد. اگر توافق هسته‌ای جدیدی حاصل شود نیز احتمالا تنها کمی بهتر از توافق پیشین است؛ با این وجود احتمالا ترامپ حتی آن را یک «دستاورد دیپلماتیک» معرفی می‌کند و در نتیجه یک تهدید واقعی وجودی برای اسرائیل و یک پیروزی برای محور تحت رهبری ایران شکل می‌گیرد.

بنابراین اسرائیل باید قاطعانه عمل کند:

– تل‌آویو باید بر مشاوران نزدیک ترامپ و جمهوری‌خواهان ارشد فشار بیشتری وارد کند؛ نه‌تنها از نظر دیپلماتیک، بلکه از مسیر یک کمپین گسترده که اتاق‌های فکر و اقدامات مخفی را ترکیب کند،

– اسرائیل باید خواستار مهلت مشخص برای مذاکرات باشد و بخواهد که توافق جدید قبل از اکتبر ۲۰۲۵ امضا شود،

آگهی

– در راه افزایش فشارها در داخل ایران به عنوان اهرم فشار علیه رژیم اقدام کند،

– مانع از لغو هرگونه تحریم در طول مذاکرات شود،

– روی «برچیده شدن کامل» پروژه غنی سازی ایران آنهم تحت نظارت آمریکا اصرار کند،

– به ایران پیام روشنی بدهد مبنی بر اینکه عدم دستیابی به توافق، حمله به تأسیسات نفتی و گازی و فروپاشی رژیم را در پی خواهد داشت،

آگهی

– در صورتی که توافقنامه جدید نتوانست خواسته های اصلی اسرائیل را برآورده کند، تل‌آویو باید برای گزینه حمله مستقل آماده شود،

تاریخ بارها و بارها نشان داده است: کسانی که بر حسن نیت رژیم‌های توتالیتر تکیه می‌کنند اغلب خود را با یک واقعیت انجام‌شده مواجه می‌بینند.

نتیجه؛ وقتی ماهی درنهایت صید می‌شود

رژیم ایران اکنون دچار یک وضعیت انزوا است و فروپاشی شبکه‌های نیابتی آن در خاورمیانه (لبنان، سوریه، عراق، یمن و تا حد زیادی حماس) منجر به افزایش فشارها بر آن شده است. با این حال، هیچ یک از اینها منجر به سازش ایدئولوژیک رژیم نمی‌شود، فقط انطباق موقت و تاکتیکی آن را ممکن می‌کند.

صداهایی در ایران شنیده می‌شود که خواستار مقابله با واقعیات دردناکی مانند خشکسالی، فقر، سرکوب و ارزیابی مجدد مسیر پیش‌رو هستند؛ با این حال فعلا مثل آن میز مذاکره در کرمان، همه منتظرند تا اول طرف مقابل خسته شود.

آگهی

و سوال اصلی این است که آیا غرب یک بار دیگر در دام صبر ایرانیان می‌افتد؟ یا ماهی را قبل از تکثیر در دریاچه می‌گیرد؟

source

توسط modekhabari.ir