تاریخ انتشار
بروندادِ این مرزبندی، دستهبندی و انشقاق عمیق در پیامهای ایرانیان در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به وضح قابل رصد است و طی چهار روزی که از آغاز دور تازه مناقشه نظامی میان اسرائیل و ایران میگذرد، کاملا عیان شده است.
وطنفروش، خائن، خودفروخته و وطندوست یا میهنپرست و ایران دوست به یکی از پراستفادهترین صفاتِ مورد استفاده کاربران ایرانی در شبکههای مجازی بدل شدهاند. بهرهگیری از این صفتها چندان هم به گروه خاصی اختصاص ندارد و اکثر افرادی که در واکنش به رخداد جنگ، پیامی را منتشر میکنند، خود را بدون تردید واجد صفات مثبت یعنی وطندوستی، میهنپرستی و ایران دوستی میدانند و مخالفان خود را نیز بیدرنگ وطنفروش، خائن و خودفروخته خطاب میکنند.
با چه دستهبندیهای مواجهایم؟
با بررسی حجم بالای پیامهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی توسط کاربران ایرانی مقیم داخل و خارج، خاستگاه سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک آنها را میتوان در سه طیف زیر دستهبندی کرد:
۱-طیفی از مخالفان جمهوری اسلامی که صرفا راهی جز سقوط این حکومت برای بهبود اوضاع کشور یا روی کار آمدن طیف سیاسی مطلوب خود نمیدانند. این طیف شامل بخشی از فعالان چپ سکولار و آنارشیست، زندانیان سیاسی و اصلاحطلبان سابق که امید خود را به اصلاح حکومت به کلی از دست دادهاند، ناسیونالیستها و سلطنتطلبان است.
۲-طیف منتقدان تُندرو، متعادل و کُندرو جمهوری اسلامی که همچنان در رقابتهای سیاسی حاضرند و یا هنوز امیدوارند که در انتخاباتهای بعدی بار دیگر در قدرت سیاسی و اقتصادی، هر چند اندک، سهیم شوند. این طیف شامل چپهای اسلامگرا، ملیگراهای اسلامگرا، اصلاحطلبان و اعتدالیونِ مغضوب رهبر ایران و حتی برخی گروههای سیاسی راست و اصولگرا نیز میشود.
۳-طیف اسلامگرایان افراطی، انقلابیون، اصولگرایان و اصلاحطلبان حامی رهبر ایران که همچنان سهم بالایی در قدرت سیاسی و اقتصادی دارند.
کدام دسته موافق حمله اسرائیل هستند؟
در واقع، طی سالهای گذشته نیز طیفی از مخالفان جمهوری اسلامی، یکی از راههای سقوط این نظام «دیکتاتوری» را اقدام نظامی خارجی میدانستند. در حال حاضر نیز گروهی از طیف نخست، حمله نظامی اسرائیل به ایران را فرصتی برای ساماندهی اعتراضهای عمومی در جهت ساقط کردن نظامی ناکارآمد میدانند که با کاهش توان سرکوب مردمی مواجه شده است. شمار این افراد در ابتدای این طیف یعنی فعالان چپ سکولار و آنارشیست و در انتهای آن، یعنی در میان ناسیونالیستها و سلطنتطلبان بیشترند.
آنها بر این باورند که راه آبادی ایران تنها از مسیر سقوط جمهوری اسلامی میگذرد. با این حال، این افراد توسط اعضای دو طیف دیگر، بیشتر به وطنفروشی، خیانت و خودفروختگی متهم میشوند، هر چند که خود نظری کاملا متفاوت دارند و مخالف دیدگاههای سایرین هستند.
اما در مواجهه با جنگ حاضر، همزمان با نزدیکی بخشی از اعضای طیف دوم و سوم، در طیف دوم و بخش محدودی از طیف نخست، یک رویکرد فراگیر ملیگرایانه به وضوح تقویت و فراگیر شده که همزمان با تاکید بر مخالفت با جمهوری اسلامی و گروههای اپوزیسیون خارجی بر مخالفت با هرگونه تهاجم خارجی به وطن در هر شرایطی تاکید دارد و بر طبل مخالفت با جنگ و لزوم برقراری صلح میکوبد.
گروهی نیز بر پایه استدلالهای حقوقی با این گروه همراه شدهاند، از جمله با یادآوری صدور حکم جلب بنیامین نتانیاهو توسط دادگاه کیفری بینالمللی لاهه، محل اختلاف بدون ادله حقوقی اسرائیل مبنی بر حمله پیشدستانه به ایران و استاندارد دوگانه در برخورد با ایران و اسرائیل در موضوع هستهای به عضویت حلقه ضدجنگ و منتقدان طیف نخست درآمدهاند.
طیف نخست بخش قابل توجهی از اعضای این گروه را که ترکیبی از افراد حاضر در دو طیف دیگرند، خودفروخته خطاب میکنند و آنها «مواجببگیر»، «سرسپرده»، «عمال» و «وابسته» جمهوری اسلامی و گروههای چپگرا میدانند. در مقابل، اعضای این گروه نیز سایرین را به دلیل جنگطلبی، وطنفروش، خائن و خودفروخته توصیف میکنند، چرا که به تعبیر آنها اصل بر برقراری و پایداری ایران به عنوان وطن است.
اما یک پل ارتباطی میان این طیفها، باورهای ضداسرائیلی و ضد سلطنت است که گروهی از چپها و حامیان جمهوری اسلامی را به هم متصل کرده است. در حالی که اکثر اعضای طیف دوم خود را مخالف جنگ معرفی میکنند و بر لزوم دفاع در برابر تهاجم خارجی تاکید دارند ولی بخشی از چپگرایان و طیف سوم، موافق جنگ و مبارزه با اسرائیل هستند.
یک پل ارتباطی دیگر هم، هر چند که میتواند بر پایه انگیزههای متفاوتی شکل گرفته باشد، بر اساس ابراز نگرانی از تجزیه ایران در پی طولانی شدن جنگ و تضیعف جمهوری اسلامی، میان طیف دوم و سوم برقرار شده و بخش افراطیتر طیف دوم و بخش معتدلتر طیف سوم را به هم نزدیک کرده است.
در چنین شرایطی، طیف سوم و حامیان نبردِ سهمگین با اسرائیل، با مصادره برخی نمادهای ناسیونالیستی از جمله نصب مجسمه آرش در میدان ولیعصر تهران و نامگذاری سری جدیدی از پهپادهای به نام آرش، با قدرت، سایرین را به خیانت، وطنفروشی و خودفروختگی متهم میکند و باورها و اقدامهای آنها را مانع پیروزی تاریخی و گسترش دامنه نفوذ شیعیان در منطقه میداند.
در مقابل، اعضای این طیف هم توسط ترکیبی از طیف اول و دوم، به دلیل قرار دادن ایران در مسیر تخریب بیشتر و بدل شدن به «زمین سوخته»، به خیانت، وطنفروشی و خودفروختگی متهم میشوند. همچنین، به این دلیل که با ناکارآمدی و اتخاذ تصمیمهای نادرست و دیر، شرایط جنگی را بر کشور حاکم کردهاند.
دیاسپورای ایرانی یا جامعه دور از وطن نیز که اعضایی در هر دو طیف اول و دوم دارد، درگیر جدال درونی مشابهی است. همزمان، اعضای وطنیِ طیف دوم و سوم نیز دیاسپورای ایرانی را به باد انتقاد گرفتهاند که چرا در محکومیت جنگ اقدام خیابانی نمیکنند.
البته هر طیف با انگیزه متفاوتی در حال انتقاد از دیاسپوراست، طیف سوم با نیت شماتت دیاسپورا به دلیل حمایت فراگیر ایرانیان مقیم خارج از جنبش زن، زندگی، آزادی و طیف دوم از منظر استمداد برای فشار بر افکار عمومی جهان برای پایان یافتن جنگ.
البته اجتماعات ایرانیان مقیم خارج در حال شکلگیری است ولی با دو هدف متفاوت، طیف نخست در پی محکوم کردن جمهوری اسلامی است و طیف دوم در پی برگزاری تجمعهای ضد جنگ.
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
با وجود این رویارویی کمسابقهٔ ایرانیان در شبکههای اجتماعی، جملگی اعضای هر سه طیف، به ضرس قاطع خود را وطندوست یا میهنپرست و ایران دوست میدانند.
البته در خلال این جدال بیانتها در شبکههای اجتماعی، جنگ ویرانگر بدون هیچ چشماندازی برای پایان آن، همچنان ادامه دارد.
source