نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار
وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد این شرکتها با بهرهگیری از حسابهای خارجی و شبکهای موسوم به «نظام بانکی سایه»، صدها میلیون دلار درآمد حاصل از صادرات نفت ایران را منتقل کردهاند تا در اختیار سپاه قدس قرار گیرد. هدف این تحریمها محدودسازی منابع مالی ایران برای توسعه برنامههای هستهای، موشکی و فعالیتهای نیابتی در منطقه اعلام شده است.
فعالیت این شرکتها عمدتاً در سه محور اصلی صورت گرفته است: نخست، ایفای نقش واسطههای فروش نفت ایران از طریق شرکتهای پوششی مانند Star Energy International، Milen Trading و Xin Rui Ji، که محمولهها را خریداری، بهصورت کشتیبهکشتی منتقل، با دیگر محمولهها امتزاج کرده و پس از دستکاری اسناد، به پالایشگاههای کوچک چین موسوم به «تیپات» تحویل دادهاند.
دوم، استفاده از ناوگان نفتکشهای «shadow fleet» با پرچمگذاری مجدد و خاموشسازی سیستمهای ردیابی به منظور پنهانسازی مسیر و منشأ محمولهها. سوم، بهرهگیری از کانالهای مالی پنهان برای انتقال سود فروش نفت به شبکه مالی نیروی قدس، در چارچوب ساختار پیچیده بینالمللی برای دور زدن تحریمها.
این بسته تحریمی بخشی از سیاست فشار حداکثری واشنگتن برای محدودسازی صادرات نفت ایران و مهار فعالیتهای منطقهای و نظامی آن است. علاوه بر این شرکتها، آمریکا در آذرماه ۲۰۲۵ بیش از ۳۰ نفتکش مظنون به حمل نفت ایران را نیز تحریم کرد.
با این حال، صادرات نفت ایران به طور کامل متوقف نشد و کشورهایی مانند چین همچنان، اگرچه با احتیاط و تحت فشار، به واردات نفت از ایران ادامه دادهاند. این تحریمها موجب افزایش نوسانات و قیمت نفت در بازار جهانی شدند، اما نتوانستند صادرات ایران را به صفر برسانند.
در برخی موارد، دولت ترامپ نشانههایی از نرمش تاکتیکی، مانند اجازه فروش محدود نفت به چین، از خود نشان داد؛ اقدامی که تحلیلگران آن را در راستای مدیریت قیمت جهانی نفت، ارسال پیام به تهران و پکن، و تقویت موضع آمریکا در مذاکرات تجاری تفسیر کردهاند.
این تغییر رویکرد میتواند نشاندهنده انعطافپذیری در چارچوب فشار حداکثری و زمینهساز تغییراتی در روابط سهجانبه ایران، آمریکا و چین باشد.
آتشبس ایران و اسرائیل و تحریمهای جدید ترامپ
در کنار این تحولات، جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل در ژوئن ۲۰۲۵، پس از حملات اسرائیل به تأسیسات نظامی و هستهای ایران و پاسخ موشکی تهران، تنشها را به اوج رساند.
این درگیریها با میانجیگری مستقیم دونالد ترامپ و همکاری قطر به آتشبس شکنندهای ختم شد که علیرغم نقضهای اولیه، تاکنون حفظ شده است. این آتشبس فضای سیاسی و اقتصادی منطقه را تغییر داده و بر روند تحریمها و مذاکرات بینالمللی تأثیرگذار بوده است.
عبدالله باباخانی، کارشناس ارشد انرژی مقیم آلمان، با اشاره به جزئیات دقیق تحریمها معتقد است شناسایی و تحریم مجموعهای به این گستردگی از شرکتها، کشتیها و کانالهای مالی، نشاندهنده دسترسی ایالات متحده به اطلاعات عمیق و دقیقی از شبکههای پیچیده دور زدن تحریمها است.
وی تأکید میکند که این اقدامات حاصل یک راهبرد اطلاعاتی دقیق و مرحلهبهمرحله برای مختلسازی ساختار مالی صادرات نفت ایران است که نهتنها واسطهها بلکه مدل عملیاتی این صادرات را نیز هدف گرفته است.
تحریمهای جدید بهویژه زنجیره تأمین صادرات نفت ایران را هدف قرار دادهاند؛ از جمله نفتکشها، شرکتهای حملونقل، واسطههای مالی و پالایشگاههای کوچک چینی. گرچه هدف اعلامشده کاهش شدید صادرات نفت ایران است، اما صادرات با محدودیت ادامه دارد.
چین، به عنوان بزرگترین مشتری نفت ایران، با وجود کاهش بیش از ۳۰ درصدی واردات در نیمه اول ۲۰۲۵، رویکردی محتاطانه اما مقاوم اتخاذ کرده است. در مقابل، تحریمها موجب افزایش هزینه و ریسک صادرات برای ایران شده و سرمایهگذاری در میادین جدید نفتی را نیز مختل کردهاند.
در سطح بینالمللی، کاهش عرضه نفت ایران منجر به افزایش کوتاهمدت قیمتها شده و آینده بازار به واکنش دیگر تولیدکنندگان و تحولات دیپلماتیک وابسته است.
تحریمها در کنار جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل که فضای منطقهای را دچار تشدید تنش کرد، با میانجیگری ترامپ و قطر به آتشبس موقتی انجامید که با وجود برخی نقضها هنوز پابرجاست و بر فضای مذاکرات و تحریمها نیز تأثیر گذاشته است.
این آتشبس فرصت نسبی برای کاهش تنشها و احتمال آغاز مذاکرات فراهم کرده است. با این حال، آینده تحریمها و صادرات نفت ایران به روند مذاکرات، سیاست داخلی آمریکا و تحولات بینالمللی گره خورده است.
چشمانداز بازار جهانی نفت پس از تحریمها
تحریمهای ۲۰۲۵ آمریکا علیه صنعت نفت ایران پیامدهای چندلایهای برای بازار جهانی نفت به همراه داشته است. کاهش عرضه نفت ایران به دلیل محدودیتهای حملونقل و بیمهای، نگرانیهایی درباره امنیت انرژی و افزایش قیمتها ایجاد کرده است؛ بهگونهای که قیمت نفت برنت تا حدود ۶۲ دلار در هر بشکه افزایش یافته است.
این کاهش عرضه، همراه با محدودیتهای صادراتی روسیه، چالشی مضاعف برای ثبات بازار جهانی محسوب میشود. در چنین شرایطی، ایران و دیگر کشورها به روشهای غیرمتعارف نظیر تخفیفهای ویژه برای مشتریان آسیایی یا معاملات تهاتری روی آوردهاند، در حالی که تولیدکنندگانی همچون عربستان، امارات و آمریکا با افزایش تولید تلاش در تعدیل بازار دارند.
تحریمها مسیرهای تجاری نفت را پیچیدهتر کردهاند. فشارهای آمریکا بهویژه بر چین، که خریدار اصلی نفت ایران است، ادامه دارد و در صورت افزایش این فشارها، احتمال بروز تنشهای دیپلماتیک میان واشنگتن و پکن وجود دارد. از سوی دیگر، ادعا میشود اگر تحریمها کاهش یابند، بازگشت سریع ایران به بازار میتواند قیمتها را کاهش دهد. این ادعا در حالی مطرح میشود که نفت ایران در حال حاضر نیز در بازار به فروش میرسد و ایران ظرفیت افزایشی برای تولید نفت ندارد.
در این بین بازگشت تدریجی ایران به بازار نفت تأثیر محدودتری خواهد داشت. علاوه بر تحریمها، عوامل دیگری مانند تغییرات اقلیمی، کاهش تقاضا در برخی مناطق و بحرانهایی مانند جنگ اوکراین نیز بازار نفت را در سال ۲۰۲۵ با عدمقطعیت و پیچیدگی بیشتری مواجه کردهاند.
نتیجهگیری: تحریم، بازدارندگی یا بازتعریف تعامل؟
سیزدهمین بسته تحریمی دولت ترامپ در سال ۲۰۲۵ بخشی از تداوم سیاست فشار حداکثری برای مهار توان اقتصادی و منطقهای ایران است. این تحریمها نهتنها شرکتها و نفتکشهای مرتبط با صادرات نفت ایران را هدف قرار دادند، بلکه بر جریان درآمدهای نفتی و توسعه ظرفیت تولید نیز اثر منفی گذاشتند.
با وجود این، صادرات ایران متوقف نشد و چین همچنان بهعنوان مشتری اصلی، بخش قابل توجهی از تقاضا را حفظ کرده است. از سوی دیگر، افزایش نوسانات بازار نفت و پیچیدگی در روابط دیپلماتیک، بخشی از پیامدهای این سیاستها بوده است.
همزمانی این تحریمها با جنگ ایران و اسرائیل، و در ادامه آن برقراری آتشبس، نشاندهنده فضای سیال و غیرقابل پیشبینی سیاست در خاورمیانه است.
این شرایط نهتنها زمینهساز تغییراتی در مسیر دیپلماسی شده، بلکه بر آینده تعاملات انرژی نیز تأثیرگذار است. در مجموع، چشمانداز صادرات نفت ایران و سیاست تحریمی آمریکا در سالهای آینده، به تعاملات دیپلماتیک، فشار افکار عمومی جهانی، رفتار شرکای تجاری ایران و تحولات سیاسی داخلی آمریکا بستگی دارد.
source