این مطلب صرفا بیانگر دیدگاه نویسنده است و مواضع یورونیوز را منعکس نمیکند
ایران بهعنوان کشوری با اقلیم خشک و نیمهخشک، در سالهای اخیر با چالشهای جدی در مدیریت منابع آبی مواجه شده است، چالشی که در مناطق مرکزی مانند استانهای اصفهان و یزد بهطور خاص خود را نشان میدهد. این دو استان، با وجود تفاوتهایی در جغرافیا و اقلیم، هر دو به کشاورزی وابستهاند و الگوهای ناپایدار کشاورزی در آنها نهتنها به تخریب منابع طبیعی و زیستمحیطی منجر شده، بلکه تنشهای اجتماعی و منطقهای را نیز تشدید کرده است. استان اصفهان با مساحتی بیش از ۱۰۷ هزار کیلومتر مربع، ششمین استان پهناور ایران است و جمعیتی بالغ بر ۵.۳۷۴ میلیون نفر دارد که ۶.۳۴۵ درصد از جمعیت ۸۴.۷ میلیون نفری کشور را تشکیل میدهد (مرکز آمار ایران، ۱۴۰۲). حدود ۵۷۵ هزار نفر از این جمعیت در روستاها زندگی میکنند و این استان از نظر جمعیت روستایی در جایگاه پانزدهم کشور قرار دارد. در مقابل، استان یزد با میانگین بارندگی ۹۷.۹ میلیمتر در سال و نرخ تبخیر بالای ۳۱۹۳ میلیمتر، یکی از خشکترین مناطق ایران به شمار میرود (سازمان هواشناسی ایران، ۱۴۰۱). این مقاله به بررسی جامع کشاورزی ناپایدار در این دو استان، پیامدهای آن، تنشهای بیناستانی بر سر انتقال آب و رویدادهای اخیر، از جمله تخریب خط لوله انتقال آب به یزد توسط کشاورزان اصفهانی، میپردازد و در نهایت راهکارهایی برای برونرفت از این بحران ارائه میدهد.
وضعیت کشاورزی و منابع آبی در اصفهان و یزد
استان اصفهان با متوسط بارش سالانه ۱۶۰ میلیمتر و دمای میانگین ۱۵.۵ درجه سانتیگراد، در منطقهای نیمهخشک قرار دارد که برای کشاورزی گسترده و آببر مناسب نیست. با این حال، این استان با ۲۷۸ هزار هکتار اراضی زراعی آبی و ۱۶۹ هزار بهرهبردار، در جایگاه هشتم کشور از نظر تعداد بهرهبرداران کشاورزی قرار دارد (مرکز آمار ایران، ۱۴۰۲). مصرف آب کشاورزی در این استان ۵.۸ درصد از ۸۲ میلیارد مترمکعب آب مصرفی بخش کشاورزی کشور را تشکیل میدهد و از این نظر، پنجمین استان پرمصرف است (وزارت جهاد کشاورزی، ۱۴۰۲). سطح زیر کشت محصولات زراعی آبی در سالهای اخیر روندی صعودی داشته است. در سال زراعی ۹۷-۹۶، این سطح ۱۷۸۴۰۲ هکتار بود که در سال ۹۸-۹۷ به ۲۵۳۵۸۴ هکتار رسید و رشدی ۴۲ درصدی را تجربه کرد(نمودار ١). این افزایش در سال زراعی ۰۲-۱۴۰۱ به ۵۵ درصد رسید و نسبت به سال پایه ۸۷-۸۶، حدود ۸ درصد رشد داشت (وزارت جهاد کشاورزی، ۱۴۰۲).
محصولاتی مانند گندم با ۸۲۲۷۵ هکتار، یونجه با ۲۸۶۳۸ هکتار، شلتوک با ۳۰۳۳ هکتار، سیبزمینی با ۱۳۵۴۱ هکتار، ذرت دانهای با ۱۳۵۰ هکتار و ذرت علوفهای با ۲۰۱۲۳ هکتار، که همگی نیاز آبی بالایی دارند، بخش عمده این اراضی را به خود اختصاص دادهاند.
کشت شلتوک، که به آب فراوان نیاز دارد، در منطقهای خشک مانند اصفهان نمونه بارزی از ناپایداری کشاورزی است و نشاندهنده عدم تطابق سیاستهای کشاورزی با شرایط اقلیمی منطقه است. علاوه بر این، سطح باغات آبی نیز در این استان افزایش یافته و از ۶۳۶۷۷ هکتار در سال ۱۳۹۰ به ۸۰ هزار هکتار در سال ۱۴۰۱ رسید که رشدی ۲۵ درصدی را نشان میدهد (وزارت جهاد کشاورزی، ۱۴۰۲). این گسترش فشار مضاعفی بر زایندهرود، شریان حیاتی این استان، وارد کرده است که به دلیل برداشتهای بیرویه و کاهش بارندگی با بحران مواجه شده و تالاب گاوخونی را خشک کرده است (سهرابی، ۱۴۰۲). زایندهرود که زمانی جریان دائمی داشت، اکنون در بسیاری از فصول سال خشک است و این وضعیت نهتنها اکوسیستم منطقه را به خطر انداخته، بلکه معیشت کشاورزان را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
سطح باغات آبی در استان اصفهان هم از سال ١٣٨٧ تا ١٤٠١ روند افزایشی را نشان میدهد( نمودار٢). هر چند کە در سال ١٣٩٠ سطح باغات آبی استان اصفهان بە ٦٣ هزار و ٦٧٧ هکتار رسید اما در سال ١٤٠١ این سطح بە ٨٠ هزار هکتار افزایش یافت کە افزایش حدود ۲۵ درصدی را نشان میدهد.
در یزد، شرایط اقلیمی حتی دشوارتر است. این استان با میانگین بارندگی ۹۷.۹ میلیمتر در سال و نرخ تبخیر ۳۱۹۳ میلیمتر، در حوضههای آبریز متعددی از جمله کویر مرکزی و گاوخونی قرار دارد (سازمان هواشناسی ایران، ۱۴۰۱). دمای میانگین سالانه ۱۷ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۳۳ درصد، یزد را به یکی از کمآبترین مناطق ایران تبدیل کرده است. کل آب تجدیدپذیر سالانه این استان ۷۳۳ میلیون مترمکعب است، در حالی که مصرف آب کشاورزی آن ۹۶۲.۷ میلیون مترمکعب برآورد میشود؛ کسری ۲۳۰ میلیون مترمکعبی که به آبخوانها و قناتها فشار شدیدی وارد کرده است (وزارت نیرو، ۱۴۰۱). یزد با ۲۶۸۳ قنات فعال، یکی از مهمترین استانهای کشور از نظر بهرهبرداری از قناتهاست، اما متوسط آبدهی هر قنات از ۴ لیتر در ثانیه در سال ۱۳۷۷ به ۲ لیتر در ثانیه کاهش یافته و بسیاری از آنها خشک شدهاند (وزارت نیرو، ۱۴۰۱). این کاهش نشاندهنده آن است که قناتها، که زمانی منبع اصلی تأمین آب کشاورزی بودند، دیگر نمیتوانند نیازهای رو به رشد این بخش را برآورده کنند. سطح محصولات زراعی آبی در سال ۰۲-۱۴۰۱ به ۳۴۱۳۸ هکتار رسید که طی دهه گذشته ۲۴ درصد کاهش یافته، اما سطح باغات آبی از ۶۱۰۸۶ هکتار در سال ۱۳۸۷ به ۸۷۱۴۵ هکتار در سال ۱۴۰۱ افزایش یافت و رشدی ۳۰ درصدی را نشان داد (نمودار٣، وزارت جهاد کشاورزی، ۱۴۰۲).
کشت ذرت علوفهای از ۴۵۱ هکتار در سال ۸۷-۱۳۸۶ به ۱۲۴۱ هکتار در سال ۰۲-۱۴۰۱ رسید که با نیاز آبی ۴۲۰۰ مترمکعب در هکتار، با اقلیم یزد ناسازگار است. سطح زیر کشت گندم نیز پس از کاهش ۶۲ درصدی از ۲۴۲۵۰ هکتار در سال ۸۷-۱۳۸۶ به ۹۱۰۰ هکتار در سال ۹۹-۱۳۹۸، در سال ۰۲-۱۴۰۱ به ۱۴۲۱۰ هکتار افزایش یافت و رشدی ۵۶ درصدی را تجربه کرد (وزارت جهاد کشاورزی، ۱۴۰۲). باغات پسته نیز از ۲۸۹۳۷ هکتار در سال ۱۳۸۷ به ۶۳۴۲۹ هکتار در سال ۱۴۰۱ رسید که افزایشی ۱۲۰ درصدی را نشان میدهد و به تشدید کسری آب زیرزمینی منجر شده است (نمودار ٤، وزارت جهاد کشاورزی، ۱۴۰۲). این الگوها نشان میدهند که یزد، با وجود محدودیتهای شدید آبی، همچنان به توسعه کشاورزی آببر ادامه داده است.
تنشهای بیناستانی و رویدادهای اخیر
یکی از مهمترین عوامل تشدید تنش بین اصفهان و یزد، طرح انتقال آب از زایندهرود به یزد است که از دهه ۱۳۷۰ آغاز شد و سالانه حدود ۹۸ میلیون مترمکعب آب را برای تأمین آب شرب، کشاورزی و صنایع یزد منتقل میکند (وزارت نیرو، ۱۴۰۱). این طرح، که در ابتدا برای آب شرب طراحی شده بود، به دلیل کاهش جریان زایندهرود و افزایش نیازهای یزد، به مناقشهای جدی تبدیل شده است. کشاورزان اصفهانی، که معیشتشان به زایندهرود وابسته است، بارها به این انتقال اعتراض کردهاند و در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۴۰۰، تجمعات گستردهای در بستر خشک زایندهرود برگزار کردند. اما این تنشها در روزهای اخیر (اواخر اسفند ۱۴۰۳ و اوایل فروردین ۱۴۰۴) به اوج خود رسید. بر اساس گزارش سایت خبری «پیام ما» (۹ فروردین ۱۴۰۴)، کشاورزان شرق اصفهان پس از حدود ۳۰ روز تجمع مسالمتآمیز در اعتراض به جاری نشدن آب زایندهرود، به ایستگاههای پمپاژ شماره سه و چهار حمله کردند، خط لوله انتقال آب به یزد را تخریب نمودند و ایستگاه پمپاژ را به آتش کشیدند. این اقدام، که در واکنش به بیتوجهی مقامات به مطالباتشان انجام شد، به قطعی آب در یزد منجر شد و مدارس این استان به مدت دو روز تعطیل شدند. این رویداد نشاندهنده عمق نارضایتی کشاورزان و ناکارآمدی سیاستهای مدیریت آب است. شدت این اعتراضات به حدی بود که نیروهای امنیتی برای کنترل اوضاع وارد عمل شدند، اما این حادثه بار دیگر شکنندگی سیستم انتقال آب و ناتوانی در حل ریشهای مشکلات را آشکار کرد.
مقامات یزدی تأکید دارند که آب منتقلشده عمدتاً برای شرب استفاده میشود و بدون آن، حیات در این استان غیرممکن است. با این حال، افزایش باغات پسته و صنایع آببر مانند فولاد و کاشیسازی در یزد، این ادعا را زیر سؤال برده و انتقادات اصفهانیها را برانگیخته است که معتقدند بخشی از آب برای کشاورزی و صنعت مصرف میشود (وزارت جهاد کشاورزی، ۱۴۰۲). این تنشها به سطح ملی کشیده شده و نمونه بارز آن تخریب خط لوله در سال ۱۳۹۲ و اخیراً در سال ۱۴۰۴ است. این اقدامات نهتنها روابط بین دو استان را تیره کرده، بلکه ناتوانی دولت در مدیریت عادلانه منابع آبی را نشان میدهد. این مناقشه ریشه در تفاوت نیازها و اولویتهای دو استان دارد: اصفهان به دنبال حفظ حقآبه تاریخی خود برای کشاورزی است، در حالی که یزد برای بقای جمعیتی و صنعتی خود به این آب وابسته است. این اختلافات همچنین نشاندهنده نبود یک سیاست کلان هماهنگ برای مدیریت منابع آبی در کشور است که هر استان را به دنبال منافع خود سوق داده است.
پیامدها و علل بحران
برداشت بیرویه آب در اصفهان به خشک شدن تالاب گاوخونی، فرونشست زمین و تهدید آثار باستانی مانند میدان نقشجهان منجر شده است. فرونشست زمین در برخی مناطق تا ۳۰ سانتیمتر در سال گزارش شده و سازههای تاریخی را در معرض خطر قرار داده است (سهرابی، ۱۴۰۲). کاهش آب زایندهرود همچنین تنشهای اجتماعی مانند اعتراضات اخیر را تشدید کرده و مهاجرت از روستاها را افزایش داده است. این مهاجرت نهتنها به خالی شدن روستاها منجر شده، بلکه فشار بر زیرساختهای شهری را نیز افزایش داده است. در یزد، کسری تجمعی آب زیرزمینی تا سال ۹۷-۱۳۹۶ به بیش از ۸ میلیارد مترمکعب رسیده و فرونشست زمین، بیابانزایی و فرسایش خاک را به دنبال داشته است (وزارت نیرو، ۱۴۰۱). قطعی آب اخیر نیز زندگی روزمره مردم را مختل کرده و شکنندگی سیستم تأمین آب این استان را نمایان ساخته است. این وضعیت همچنین به کاهش تولیدات کشاورزی و از دست رفتن فرصتهای شغلی در مناطق روستایی یزد منجر شده است.
سیاستهای کشاورزی در هر دو استان بر گسترش سطح زیر کشت بهجای پایداری متمرکز بوده است. در اصفهان، کشت شلتوک و یونجه بدون توجه به محدودیتهای آبی ادامه یافته، و در یزد، افزایش باغات پسته و ذرت علوفهای با اقلیم خشک ناسازگار است. مدیریت غیرعلمی منابع آبی، از جمله کاهش آبدهی قناتها در یزد و فشار بر آبخوانها در اصفهان، این بحران را تشدید کرده است. کاهش بارندگی و افزایش دما در دهههای اخیر نیز منابع آبی هر دو استان را تحت تأثیر قرار داده، اما سیاستها با این تغییرات تطبیق نیافتهاند. این عوامل نشان میدهند که ناپایداری کشاورزی در این مناطق نتیجه ترکیبی از تصمیمگیریهای نادرست، نبود برنامهریزی بلندمدت و فشارهای اقلیمی است. علاوه بر این، عدم هماهنگی بین نهادهای مسئول و نادیده گرفتن نظرات جوامع محلی در تصمیمگیریها، به پیچیدگی این بحران افزوده است.
راهکارها و پیشنهادات برای آینده
برای کاهش فشار بر منابع آبی، هر دو استان اصفهان و یزد باید به سمت کشاورزی پایدار حرکت کنند. توسعه کشت گلخانهای، که مصرف آب را تا ۹۰ درصد کاهش میدهد، و استفاده از ارقام مقاوم به خشکی، مانند گندم کمآببر، میتواند جایگزین محصولات آببر شود. تجربه دانمارک در کاهش ۳۰ درصدی مصرف آب کشاورزی با بهرهگیری از سیستمهای آبیاری هوشمند و کشتهای کمآببر (European Environment Agency, 2017) و هلند در بهینهسازی مصرف آب کشاورزی با استفاده از آبیاری تحت فشار و مدیریت دقیق منابع (European Environment Agency, 2023) میتواند الگویی برای این مناطق باشد.
بازنگری انتقال آب از زایندهرود به یزد ضروری است. تخصیص دقیقتر آب به مصارف شرب و محدود کردن استفاده کشاورزی و صنعتی در یزد میتواند تنشها را کاهش دهد. سرمایهگذاری در بازچرخانی آب نیز توصیه میشود؛ این روش وابستگی به منابع خارجی را کم کرده و به پایداری منابع کمک میکند. سوئد با بازچرخانی ۴۰ درصد از آب مصرفی در بخشهای صنعتی و کشاورزی نمونه موفقی از این رویکرد است (European Commission, 2021).
تشکیل کمیته مشترک بین اصفهان و یزد با نظارت دولت میتواند به حل اختلافات کمک کند. شفافسازی در تخصیص آب اعتماد طرفین را جلب خواهد کرد. همچنین، آموزش کشاورزان و تشویق به تغییر الگوهای کشت، با حمایت دولتی از طریق یارانه برای تجهیزات نوین، اثربخش خواهد بود. برای نمونه، در اسپانیا، برنامههای آموزشی و یارانهای در مناطق خشک مانند آندلس مصرف آب را ۲۵ درصد کاهش داده است (European Environment Agency, 2017). این راهکارها نیازمند همکاری بیناستانی و تعهد دولت به مدیریت منابع آبی با مشارکت مردم محلی است تا از حوادثی مانند تخریب خط لوله جلوگیری شود. تدوین برنامهای ملی، منطقهای و محلی برای مدیریت آب، با در نظر گرفتن نیازهای همه مناطق و اولویتبندی مصارف، میتواند از بروز تنشهای مشابه در آینده پیشگیری کند. استفاده از فناوریهای دیجیتال، مانند حسگرهای رطوبت خاک و سیستمهای پیشبینی آبوهوا، که در آلمان مصرف آب کشاورزی را ۲۰ درصد کاهش داده (European Commission, 2021)، نیز میتواند در این مناطق اجرا شود تا مدیریت منابع آبی کارآمدتر شود.
کشاورزی ناپایدار در اصفهان و یزد نتیجه سیاستهایی است که بدون توجه به محدودیتهای اقلیمی و توان اکولوژیک اجرا شدهاند. در اصفهان، گسترش زمینهای زراعی و باغی به فرونشست زمین و خشک شدن تالاب گاوخونی منجر شده و در یزد، افزایش باغات و کشت محصولات آببر کسری آب زیرزمینی را تشدید کرده است. تنش بر سر انتقال آب، که با تخریب اخیر خط لوله به یزد به اوج رسید، عمق بحران و ناکارآمدی مدیریت منابع آبی را نشان میدهد. حرکت به سمت کشاورزی پایدار، بهرهگیری از فناوریهای نوین و تقویت همکاری بیناستانی تنها راه برونرفت از این وضعیت است. بدون اصلاح این الگوها، نهتنها خسارات زیستمحیطی جبرانناپذیری رخ خواهد داد، بلکه تنشهای اجتماعی و مهاجرت گسترده نیز تشدید خواهد شد.
source